عیشم مدام است از لعل دلخواه
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
ما را به رندی افسانه کردند
از دست زاهد کردیم توبه
جانا چه گویم شرح فراقت
کافر مبیناد این غم که دیدهست
شوق لبت برد از یاد حافظ
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
ما را به رندی افسانه کردند
از دست زاهد کردیم توبه
جانا چه گویم شرح فراقت
کافر مبیناد این غم که دیدهست
شوق لبت برد از یاد حافظ
کارم به کام است الحمدلله
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
پیران جاهل شیخان گمراه
و از فعل عابد استغفرالله
چشمی و صد نم جانی و صد آه
از قامتت سرو از عارضت ماه
درس شبانه ورد سحرگاه
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
پیران جاهل شیخان گمراه
و از فعل عابد استغفرالله
چشمی و صد نم جانی و صد آه
از قامتت سرو از عارضت ماه
درس شبانه ورد سحرگاه
دیدگاهتان را بنویسید