گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
دیدگاهتان را بنویسید