ببرد از من قرار و طاقت و هوش
نگاری چابکی شنگی کلهدار
ز تاب آتش سودای عشقش
چو پیراهن شوم آسوده خاطر
اگر پوسیده گردد استخوانم
دل و دینم دل و دینم ببردهست
دوای تو دوای توست حافظ
نگاری چابکی شنگی کلهدار
ز تاب آتش سودای عشقش
چو پیراهن شوم آسوده خاطر
اگر پوسیده گردد استخوانم
دل و دینم دل و دینم ببردهست
دوای تو دوای توست حافظ
بت سنگین دل سیمین بناگوش
ظریفی مه وشی ترکی قباپوش
به سان دیگ دایم میزنم جوش
گرش همچون قبا گیرم در آغوش
نگردد مهرت از جانم فراموش
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش
لب نوشش لب نوشش لب نوش
ظریفی مه وشی ترکی قباپوش
به سان دیگ دایم میزنم جوش
گرش همچون قبا گیرم در آغوش
نگردد مهرت از جانم فراموش
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش
لب نوشش لب نوشش لب نوش
دیدگاهتان را بنویسید